دانلود کنش پژوهی معلمان و مدیران

انواع کنش پژوهی
کلمات کلیدی

دانلود کنش پژوهی معلمان

دانلود کنش پژوهی ارزان

دانلود کنش پژوهی مقایسه رنگ قرمز و مشکی در عزت نفس دانش آموزان

کنش پژوهی رابطه فرهنگ سازمانی وبکارگیری فناوری اطلاعات وارتباطات

دانلودکنش پژوهی رابطه فرهنگ سازمانی وبکارگیری فناوری اطلاعات وارتباطات

کنش پژوهی بررسی میزان تفکر ابداعی دانش آموزان

دانلودکنش پژوهی بررسی میزان تفکر ابداعی دانش آموزان

کنش پژوهی بررسی نگرش معلمان ودانش آموزان به شیوه های ارزشیابی

دانلودکنش پژوهی بررسی نگرش معلمان ودانش آموزان به شیوه های ارزشیابی

کنش پژوهی رابطه خویشتن پنداری ورضایت شغلی دبیران

دانلودکنش پژوهی رابطه خویشتن پنداری ورضایت شغلی دبیران

کنش پژوهی بررسی خصوصیات مدیران مدارس شهری

دانلودکنش پژوهی بررسی خصوصیات مدیران مدارس شهری

کنش پژوهی تاثیر زنگ ورزش بر روی سلامت روانی دانش آموزان

دانلودکنش پژوهی تاثیر زنگ ورزش بر روی سلامت روانی دانش آموزان

کنش پژوهی تاثیر راهبردهای یادگیری بر پیشرفت تحصیلی

دانلودکنش پژوهی تاثیر راهبردهای یادگیری بر پیشرفت تحصیلی

کنش پژوهی نگرش معلمان نسبت به آموزش های ضمن خدمت از راه دور

دانلودکنش پژوهی نگرش معلمان نسبت به آموزش های ضمن خدمت از راه دور

کنش پژوهی بهبود کیفیت مدیریت دبیرستانها

دانلودکنش پژوهی بهبود کیفیت مدیریت دبیرستانها

کنش پژوهی بررسی نیازهای آموزشی مدیران مدارس متوسطه

دانلودکنش پژوهی بررسی نیازهای آموزشی مدیران مدارس متوسطه

کنش پژوهی راه ها و اصول آموزش خلاق در اموزش مفاهیم دینی

دانلودکنش پژوهی راه ها و اصول آموزش خلاق در اموزش مفاهیم دینی

کنش پژوهی سطح اضطراب معلمان دانش آموزان استثنایی و عادی

دانلودکنش پژوهی سطح اضطراب معلمان دانش آموزان استثنایی و عادی

کنش پژوهی رابطه سلامت عمومی و رضایت شغلی معلمین

دانلودکنش پژوهی رابطه سلامت عمومی و رضایت شغلی معلمین

کنش پزوهی تحلیل محتوای کتابهای درسی اول متوسطه

بایگانی
  • ۰
  • ۰


دانلود کنش پژوهی مقایسه راهبردهای رویارویی در دانش آموزان با و بدون اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی

فرمت فایل (word) و قابل ویرایش 

تعداد صفحات 191 صفحه

قیمت 2500 تومان

قسمتی از مجموعه

مقدمه

امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییردر شیوه‌های زندگی, بسیاری از افراد در رویارویی با مسایل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات روزمره زندگی آسیب پذیر کرده است معمولا از این مشکلات و مسائل با نام فشار روانی یاد می کنند. استرس یا فشار روانی واژه مبهمی است که برای توصیف موقعیت, شی یا شخصی که باعث فشار می‌شود, احساس ها و پاسخ های جسمی که در فرد ایجاد می گردد و نتایج حاصل از آن به کار می‌رود اعم از اینکه این نتایج رفتاری، شناختی یا فیزیولوژیکی باشند (هیوارد، 1998 به نقل از فتحی آشتیانی،1382).

ویژگی خاص زندگی پیچیده در جوامع صنعتی، وجود یا فقدان بعضی از ارتباط های شخصی در محیط های تحصیلی و شغلی، گسترش ارتباط اجتماعی و نقش های متعدد و چند گانه اجتماعی زنان و مردان، ترس از آینده و سایر مشکلات همگی سطـحی از فشـار روانی را بر فـرد تحمیل می‌نماید. اما آنچه که در این میان می‌تواند حائز اهمیت باشد شناسایی عامل مهم روش های رویاروئی با فشار روانی است که به عنوان یک متغیر میانجی می‌تواند پیامدهای آنرا تحت تاثیر قرار دهد ، مهار کند یا به آن دامن بزند (کلینکه، ترجمه محمد خانی، 1380).

برای مقابله با فشار روانی توانایی های روانی- اجتماعی وجود دارند که فرد را برای رویاروئی موثر و پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می‌کنند. این توانایی ها فرد را قادر می‌سازند تا در ارتباط با سایر انسان ها، جامعه، فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کرده و سلامت روانی خود را تامین کنند. برخی از افراد هنگام روبرو شدن با مشکلات می‌کوشند با ارزیابی درست و منطقی موقعیت و با استفاده از راهبردهایی مانند مساله گشایی، تفکر مثبت و استفاده موثر از سیستم های حمایتی با آن مقابله کنند. در مقابل برخی دیگر به جای رویارویی سازگارانه با مسائل سعی می‌کنند به روش های ناکارآمد از روبرو شدن با مشکلات اجتناب کنند. نقص عمده این نوع راهبردهای اجتنابی آن است که گرچه ممکن است در کوتاه مدت، موثر واقع شوند و به فرد آرامش موقت ببخشند ولی در دراز مدت فرد را از داشتن احساس خود کارآمدی، عزت نفس و خود ارزشمندی محروم می‌سازند (کلینکه، ترجمه محمدخانی، 1380 ). بنابراین راهبردهای رویارویی، کوشش‌های هوشیارانه فرد است که رویدادها و تقاضاهای فشارزا را مهار می‌کند و منابع شخصی فرد (مانند عاطفه مثبت، اطمینان و خود کنترلی) را ارتقاء می‌بخشد تا شدت تنش کاهش یابد (لازاروس، 1999 به نقل از انشلو دلانی، 2001 ). راهبردهای رویارویی دو کاربرد دارند یکی اینکه هیجان‌های منفی حاصل از درماندگی را تنظیم می‌کنند و دیگر اینکه عاملی را که باعث درماندگی شده، تغییر می‌دهند (برینکو دی لاری، 2001).


با بررسی نظریه ها و پژوهش های مربوط می توان نتیجه گرفت که نحوه برداشت فرد نسبت به تنش ها بسیار مهمتر از موقعیت سنی آنها است و در این زمینه ارزیابی شناختی نقش مهمی را در سلامت روانی ایفا می‌کند. اما این بدان معنی نیست که یک فشار روانی در شرایط سنی مختلف تاثیر یکسانی می‌گذارد. توجه به وقایعی که برای کودکـان آسیب زا بـوده‌اند مـی‌تواند مـوارد آسیب پذیری بعدی را پیش‌بینی کند. از این رو شناخت تنش های دوران کودکی و آموزش مهارت های رویاروئی به آنها دارای اهمیت فراوانی است (پاورز و همکاران،1989 به نقل از کشاورز، 1382).

پژوهش های دیگر نشان داده اند که ویژگی های فردی در مقابله با تنش و فشار روانی اهمیت بسیار دارد. متغیرهای مربوط  به  این ویژگی ها عبارتند از سن، جنس، عوامل ژنتیک، هوش،

زمینه‌های خانوادگی و مهارت های حل مساله ( کامینگر ، 1988، فریدن برگ و لوئیس, 1991 و فویر اشتاین،1987 هر سه به نقل از کشاورز، 1382). بالاخص نقش عوامل خانوادگی،  جنسیت، سن و فرهنگ در شکل‌گیری راهبردهای رویاروئی کودکان بسیار واضح است (اسکندری، 1383 ). اما آنچه که در پژوهشها کمتر مورد توجه قرار گرفته وجود ویژگی های خاصی چون اختلالات دوران کودکی و نوجوانی و نحوه‌ای که این کودکان با فشارهای روانی مقابله می‌کنند، است. وجود رویدادهای فشارزای عمده و جزیی، در زندگی کودکان ونوجوانان به طور چشمگیری با مشکلات هیجانی و رفتاری آنها ارتباط دارد (کامپاس، مالکارنی و فونداکارا، 1998 ) و هنگام وقوع یک رویداد فشارزا کودکان مطابق باسن خود واکنش ها و تغییراتی را در رفتارشان نشان می‌دهند که در حالت عادی فاقد آنها می باشند (دی بورد،2001  به نقل از اسکندری، 1383).

کودکان با نیازهای ویژه، نیز هنگام رویارویی بایک فشار روانی معمولا نشانه‌های خاصی را بروز می‌دهند و تمایل دارند که آنها را گسترش دهند. از جمله این نشانه‌ها می توان، بیان چهره‌ای یا تیک‌های عصبی، تغییراتی در الگوی سخن گفتن، عرق کردن، داشتن احساس بیماری، ساکت و گوشه گیر شدن، شکایت کردن و تحریک پذیری، نشان دادن ترس یا پاسخ اجتنابی را ذکر کرد (اسکندری، 1383). گرچه تفاوت‌های فردی در ایجاد مشکلات مرتبط با تجربه‌های فشارزا نقش دارد، راهبردهای رفتاری وشناختی کارآمد می توانند منابع فشارزا را تغییر یا اثرهای منفی آنها را کاهش دهند (کامپاس وهمکاران، 1998 به نقل از کشاورز، 1383). اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی نمونه‌ای از اختلال های  ویژه کودکی و نوجوانی است که راهبردهای رویارویی مرتبط با آن در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. مساله عمده‌ای که در این کودکان باید بسیار مورد توجه قرار گیرد نحوه رویارویی آنها با مسایل و رویدادهای فشارزای زندگی است تا گامی در جهت شناخت چهره اصلی این اختلال وبهبود راهبردهای رویارویی این دانش‌آموزان برداشته شود که در این صورت بسیاری از مشکلات ثانوی آنها نیز حل خواهد شد.

 

1-1 بیان مساله

اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالیADHD )) یکی از متداول‌ترین اختلال‌های دوران کودکی است که میزان مراجعه به مراکز درمانی به علت آن، از تمامی اختلال‌های دیگر بیشتر است. امروزه، این اختلال به دلایل گوناگونی مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران قرار گرفته است. نخست آنکه این اختلال که اولین یا دومین اختلال فراوان در دوران کودکی یا نوجوانی است، برای بسیاری از دانش‌آموزان مشکلات قابل توجهی ایجاد می‌کند و بر عملکرد شناختی، اجتماعی، هیجانی و خانوادگی آنان و سپس در بزرگسالی، بر عملکرد شغلی و زناشویی آنها تأثیر می گذارد. دوم، سبب شناسی و درمان این اختلال هنوز به طور کامل مشخص نشده است. سوم، به نظر می‌رسد شناخت بهتر اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی، به شناخت بهتر بسیاری از اختلال‌های همبود با آن، همچون اختلال سلوک، اختلال نافرمانی ستیزشی و ناتوانی یادگیری کمک می‌کند (گیلبرگ، 2003).

میرز و هامیل(1990) به نقل از مورل و مورای (2003) کودکـان دارای نارسایی توجه/ بیش‌فعالی را با این ویژگی‌ها توصیف می‌کنند: اغلب نمی‌توانند کارهای دردست اقدام را به پایان برسانند، اغلب این طور به نظر می‌رسند که گوش نمی‌دهند، پیـش از فکر کـردن عمل می‌کنند، به طور آشکار از یک کار به کار دیگر تغییر جهت می‌دهند، به نظارت زیاد نیاز دارند، تعداد نوبت‌هایی که از کلاس خارج می شوند، بسیار زیـاد است، در موقعیـت های گروهی و بازی‌های دسته‌جمعی، مشکلاتی در زمینه رعایت نوبت دارند و در نهایت اغلب آنها اختلالات یادگیری دارند.

نتیجه پژوهش‌های انجام شده در مراکز پژوهشی و دانشگاهی در سراسر جهان، شناخت و آگاهی بسیار جدیدی از ویژگی‌ها و سبب شناسی این اختلال به دست داده است. این آگاهی از واپسین سال های دهه 80 میلادی (پژوهش وندرمیر و سرجنت،  1988 به نقل از علیزاده، 1383) و به ویژه یک دهه بعد، یعنی زمانی که بارکلی در سال 1997 مقاله ای در مورد این اختلال نوشت، نمود پیدا کرد. بر این اساس، دانشمندان آنچه را که درباره سبب شناسی این اختلال می‌دانستند بازنگـری کـردند، و بـه نـظر می‌رسد الگوی جدیدی دراین زمینه در حال شکل‌گیری و گسترش است. در این الگوی جدید، تأکید اصلی بر تکانشگری ناشی از نارسایی بازداری است، که به شکل نارسایی درکنترل حرکتی ظاهر می‌شود. تکانشگری در مشکل‌های مرتبط با مدرسه، خانه، ارتباط با دوستان، خود تنظیمی هیجانی، بزهکاری نوجوانی و ناهماهنگی حرکتی، نقش بنیادی دارد. به دیگر سخن، این مشکل ها بیش از یادگیری های ناکافی، در عملکرد عصبی- شناختی ناپایدار ریشه دارند. شروع کارها و ناتمام رها کردن آنها، والدین ومعلمان را متقاعد می‌سازد که این کودکان دارای انگیزه کافی نیستند، یا شاید اینکه آنها کارشان را خوب انجام نمی‌دهند. این نگرش باعث افزایش فشار روانی در والدین و معلمان می‌شود و از سوی دیگر، منجر به پنهان ماندن مشکلات عصبی- شناختی این کودکان می‌شود. در ارزیابی این اختلال نیز امروزه بر مطالعه شرح حال کودک وبررسی رفتارها در محیط های طبیعی همچون خانه ومدرسه تأکید می‌شود. ( علیزاده،1383 )

به نظر می‌رسد که کودکان دارای نارسایی توجه/ بیش‌فعالی در رویارویی با مسایل تحصیلی، خانوادگی، عاطفی و غیره معمولا دچارمشکلات زیادی هستند. نتایج ضعیف تحصیلی همراه با پایین بودن سطح عزت نفس (گرین، 1993)، طرد شدگی توسط همسالان به علت عدم ایجاد روابط موفقیت آمیز(هنکر و والن، 1989) وتضاد ورزی واختلال رفتار ارتباطی (فالر، 1992 به نقل از دادستان، 1378) نمونه‌هایی از این مشکلات هستند که نشان دهنده شکست کودک بیش فعال در حل مسایل و مشکلات زندگی می‌باشند. یکی از مهمترین مکان‌هایی که در آنجا این کودکان با مشکلات فراوان دست به گریبان هستند مدرسه می‌باشد. کم توجهی، بیش‌فعالی، بر انگیختگی، ناتوانی‌های یادگیری، مشکلات حرکتی، تضادورزی و مشکلات ارتباطی، فعالیت‌های مدرسه‌ای و تحصیلی آنها را دچار اختلال می‌کند و مهارت‌های حل مساله ضعیف این دانش‌آموزان موجبات شکست آنها را در رویارویی با مسائل عمومی و خاص زندگی فراهم می سازد.

بنابراین شناخت دانش‌آموزان از ایـن نـظر که آنها چگونه راهبـردهای رویارویـی خـود را رشد می‌دهند، به دلایل زیر مهم است:

  • کسب بینش در مورد چرایی و چگونگی پاسخ آنها به موقعیت فشارزا و شناخت عواملی که در یادگیری راهبردهای رویارویی کودکان، نقش دارد.

2-  مطالعه روی راهبردهای رویارویی کودکان، توجه ما را به عوامل مداخله کننده بالقوه که در رویارویی کارآمد مؤثرند جلب می‌کند.

از این رو در این پژوهش تلاش می‌شود این مساله بررسی شود که:

آیا میان راهبردهای رویارویی دانش‌آموزان با نارسایی توجه / پیش فعالی و دانش‌آموزان بهنجار تفاوتی وجود دارد؟

 

1-2 هدف پژوهش

هدف پژوهش حاضر شناخت راهبردهای رویارویی دانش‌آموزان دارای نارسایی توجه/ بیش‌فعالی در مقایسه با دانش‌آموزان  بهنجار است .

1-3 اهمیت موضوع  پژوهش 

بیش‌فعالی، اختلال پیچیده و معلول‌کننده ای است که برای هزاران کودک، نوجوان و بزرگسال، مشکلاتی ایجاد کرده است. کودک بیش فعال اصولا از پیش از تولد به این اختلال مبتلا است و در صورتی که خدمات درمانی، آموزشی و روانشناختی دریافت نکند، این امر ناتوانی‌های قابل توجهی برای او به وجود خواهد آورد (علیزاده، 1383 ).

تا چند سال پیش، بسیاری از صـاحب‌نـظران بر این باور بودند که اخــتلال نارسـایی توجه/ بیش‌فعالی در سال‌های پیش از نوجوانی از بین می‌رود. نتایج پژوهش‌ها نشان داده است که آثار این اختلال در عملکرد تحصیلی، توجه و عدم بازداری رفتار، تا اواخر سال‌های نوجوانی باقی می‌‌ماند فیشرو همکاران، (1990) به نقل از علیزاده (1383). امروزه مشخص شده است که 30 تا 70 درصد افراد با اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی، ویژگی های بالینی این اختلال را همچنان تا سالهای بزرگسالی نشان می‌دهند (گزارش مرکز مطالعه اختلال نارسایی توجه در کودکان و بزرگسالان،1995).

بعلاوه به علت اینکه میزان قابل توجهی از کودکان دچارمشکلات  رفتاری را کودکان و دانش‌آموزان دارای نارسایی توجه/ بیش‌فعالی تشکیل می‌دهند و در واقع دومین اختلال فراوان در دوران کودکی و نوجوانی است (گیلبرک، 2003 )، اهمیت بررسی این کودکان را دو چندان می‌کند.قابل ذکر است که پرسش های زیادی در مورد این اختلال وجود دارد که هنوز پاسخی برای آنها دریافت نشده است. در جامعه ایران، این پرسش‌ها که به شیوع، ویژگی ها و ارزیابی اختلال و نیز چگونگی تعامل کودکان مبتلا با والدین، معلمان و دوستان و انواع هم ابتلائی‌ها مربوطند، همچنان بدون پاسخ مانده‌اند.با توجه به شیوع زیاد این اختلال، ضروری است تا این اختلال و دانش‌آموزان دارای این اختلال بیشتر مورد توجه قرار گیرند (علیزاده، 1383 ).

 

1-4 فرضیه‌ پژوهش

فرضیه پژوهش حاضر عبارت است از :

بین راهبردهای رویارویی دانش‌آموزان دختر و پسر دارای اختلال نارسایی توجه/بیش‌فعالی، و دانش‌آموزان بهنجار تفاوت وجود دارد.

  • کنش پژوهی
  • ۰
  • ۰


دانلود کنش پژوهی نقش فناوری اطلاعات در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان (پایه ابتدایی)

فرمت فایل (word) و قابل ویرایش 

تعداد صفحات 175 صفحه

قیمت 2500 تومان

قسمتی از مجموعه

1-1- مقدمه

همه چیز تغییر کرده است، جز آموزش و پرورش در جهان امروز، مهارت هایی که دانش و اطلاعات را با کارایی به خدمات و کالاهای نو و ابتکاری تبدیل می کنند، معرف اقتصادهای موفق مبتنی بر دانش به شمار می آیند. از آن جا که دانش و اطلاعات به سکه ای رایج برای دست یابی به بهره وری، رقابت پذیری و ثروت و رفاه تبدیل شده است.کشورها نیز برای توسعه ی سرمایه انسانی اولویت بالاتری قابل شده اند. به این ترتیب در سرتاسر جهان، دولت ها بر روی راهبردهایی به منظور افزایش دست رسی به آموزش با کیفیت بهتر متمرکز شده اند. تصمیم گیران و سیاست گذاران نیز در پی یافتن پاسخی برای پرسش های کلیدی و چالش انگیزی برآمده اند: تعریف آموزش و پرورش با کیفیت در اقتصادی جهانی امروز که بر دانش و اطلاعات بنا شده چیست؟ آیا آموزش و پرورش با دنیایی که شتابان در حال تغییر است، هم گام پیش می رود؟ آیا می توان الگویی مناسب برای اصلاحات یافت که قابل اقتباس باشد؟

مشکل آن است که اگر جهان امروز را با دنیای صد سال پیش مقایسه کنیم، با پیشرفت های خیره کننده ای در علوم، بازرگانی، خدمات پزشکی، ارتباطات و زمینه های بی شمار دیگر رو به رو می شویم. اما چون به مدرسه، در هر کجای دنیا سر بزنیم، با شگفتی بین کلاس درس صد سال پیش با امروز تفاوتی احساس نمی کنیم. دانش آموزان در ردیف های پشت سر هم نشسته، مداد و کاغذ در دست، هر چه معلم پای تخته سیاه می گوید و می نویسد با شتاب یادداشت می کنند که آنها را به حافظه سپرده و در زمان امتحان به سرعت پس دهند. در حالی که به واسطه پیشرفت علوم و فنون بسیاری از امور تغییر کرده است اما کم یا بیش آموزش و پرورش و شیوه ی یادگیری دانش آموزان و تدریس معلمان همان طور دست نخورده باقی مانده است.

در کشورما نیز اکنون به تدریج الزام های عصر دانش و اطلاعات و ضرورت هم گام شدن با تحولات و دستاوردهای فناوری و علوم بشری احساس شده است، که شاهد آن تصمیم های اخیر دولت در زمینه ی سرمایه گذاری برای گسترش پر شتاب فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشور است. همچنین آموزش و پرورش برای یافتن پاسخی شایسته به نوع پرسش های که در بالا به آن اشاره شد درصدد تدوین منشوری برای هدایت امر اصلاحات در آموزش و پرورش کشور بر آمده است. که تأکید بر کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات از ارکان آن به شمار می رود.

مطالب فوق موید نقش حساس فن آوری اطلاعات در پیشرفت و اصلاح نظام آموزشی کشور است. بنابراین با نظر به این مطالب محقق در این تحقیق سعی نموده تا به بررسی نقش فن آوری اطلاعات در پیشرفت تحصیل دانش آموزان بپردازد.

1-2- بیان مسأله

موج فناوری اطلاعات در اشکال گوناگون آن از دهه نود میلادی در قرن 20 همه جهان را دربر گرفته است. این موج که از طریق تلفن همراه، ماهواره، رایانه، اینترنت، و.... گسترش می یابد. نحوه ارتباط و تعامل آدمیان، نحوه کار، چگونگی گذران اوقات فراغت، فرهنگ پذیری و بسیاری دیگر از شئون فردی و اجتماعی حیات آدمی را تحت تأثیر قرارداده است. ولی به نظر می رسد نهاد آموزش و پرورش کم تر از سایر نهادهای اجتماعی از این موج، به صورت آشکار، تأثیر پذیرفته است.

گاردنر متفکر معروف و نظریه پرداز هوشهای چند گانه در مقاله ای می گوید که اگر این امکان برای ما فراهم شود که انسان آغاز قرن بیستم را به جامعه امروز بیاوریم او در مواجهه با جامعه بیرون از مدرسه و انطباق با آن دچار مشکل می شود و نمی تواند با آن ارتباط برقرار کند ولی همین فرد اگر به مدرسه برود، محیط مدرسه برایش کاملا مانوس و مالوف خواهد بود. تخته سیاه، معلم، سخنرانی، پرسش و پاسخ امتحان. گویی همه چیز در مدرسه مانند یک قرن قبل است و هیچ چیز تغییر نکرده است(رایانه و تعلیم و تربیت ،تور جیمز، ترجمه محمد عطاران، 2003) این سخن تمثیلی از مقاومت و یاتأثیرناپذیری نظام آموزشی در برابر تحولات فناورانه عصر جدید است. گر چه از سه دهه پیش در جهان صنعتی در ورود نمادهای فناوری اطلاعات مانند رایانه به مدارس و یا دانشگاه ها تلاش فراوان شده است، ولی به نظر پاره ای دست اندرکاران تعلیم و تربیت این تلاش چندان نیک انجام نبوده است.و هنوز شیوه های سنتی در مدارس، اقتدار خویش را حفظ کرده اند( ویلیام فلام، 2004) با توجه به نظریه های جدید تربیتی که خواهان نزدیکی مدرسه و اجتماع هستند و بر آن تاکید دارند که مدرسه باید به نحوی سازمان باید که دانش آموز را برای مواجهه با مسائل جامعه آینده مهیا کند، به نظر می رسد که مدارس گریزی ندارند که دانش آموزان خود را برای جوامع آینده که در عصر جدید با عنوان «جامعه اطلاعاتی» تعریف شده است. آماده کنند. جامعه ای که ارزش در آن از آن دانش است و آحاد آن باید توان تولید و پردازش اطلاعات و تبدیل آن به دانش را داشته باشند. اگر این مهم به غفلت واگذار شود و مدرسه نتواند فراگیرندگان را برای انطباق با جامعه اطلاعاتی تجهیز کند بیم آن می رود که مدرسه قدرت اثر گذاری خود را از دست بدهد و عملا آن چه که زمانی از سوی نظریه پردازان مدرسه زدایی همچون آرمان مطرح می شد در عمل به خاطر ناتوانی مدرسه در همسازی با وضعیت جدید رخ دهد. فراموش نباید کرد که امروزه به مدد فناوری های نو، دانش در انحصار مدرسه و معلم نیست، فضاهای آموزشی که نماد مهم عصر جدید یعنی اینترنت در عالم مجازی ایجاد کرده است امکان یادگیری غیر رسمی و موثری را فراهم کرده است که دارای محدودیت زمان، مکان، سن ،جمعیت و دیگر الزامات مدرسه رفتن نیست. یعنی نهاد دیر پای مدرسه و رکن اصلی و اساسی آن معلم رقبایی یافته اند. که در عرصه رقابت ابزارهای جذاب تری دارند و در این میدان هماوردی یا باید میدان را واگذار کرد و به حریفان سپرد و یا آن که به ابزارهای نو متمسک شد و نقش های جدید برای خود تعریف کرد. در این ویژه نامه که موضوع آن درباره فناوری اطلاعات و تعلیم و تربیت است سعی برآن شده است که از منظرهای مختلف به فناوری اطلاعات وتعلیم وتربیت نگریسته شود.

مطالب فوق بیانگر اهمیت استفاده از فن آوری نوین در سیستم اموزش و پرورش است، اما نکته ای که نباید مورد غفلت قرار گیرد، بررسی میزان تأثیر و نقش این فن آوریها در آموزش کودکان و نوجوانان است. بنابراین در این تحقیق سعی خواهد شد تا با استفاده از روشهای علمی وآماری به بررسی میزان تأثیر این فن آوریها در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداخته و از این طریق نقش و اهمیت این فن آوری مورد بررسی قرار گیرد.

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق:

عصر حاضر که عصر تغییر از جامعه صنعتی به جامعه فراصنعتی یا جامعه اطلاعاتی لقب گرفته است، طبیعی است که اطلاعات، دانش و آگاهی بعنوان اساسی ترین دارائیها برای انسانها و جوامع  بشری بحساب اید. رشد و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT) در جامعه امروز به حدی سرعت گرفته است که میزان توجه به آنرا بعنوان مهمترین شاخص توسعه یافتگی برای کشورهای در حال توسعه در نظر گرفته اند.و معتقدند که عصر حاضر، دنیای متفاوتی خواهد بود که راهبری آنرا فناوری اطلاعات بر عهده خواهد داشت ویژگی مهمی که پدیده فناوری اطلاعات از آن برخوردار است. اینست که باعث می شود ارتباط انسان با انسان و همچنین اناسن با محیط تسهیل یافته و ارتقا یابد. فناوری اطلاعات به دلیل تحول پذیری و قدرت تأثیر فراوانی که در رشد آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، امنیت ملی، جهان شدن و تعدیل مشکلات اطلاع رسانی سنتی دارد، یکی از پویاترین و بحث انگیزترین رشته های علم و فناوری محسوب می شود.البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که فناوری اطلاعات(IT)به دلیل ویژگی های خاصی که از آنها برخوردار است. همواره مورد سوء استفاده هایی نیز قرار گرفته است. که این سوء استفاده ها، سوء تعبیرهایی را در زمینه بکارگیری از این پدیده موجب شده است با این وجود باید به این مسئله اعتراف کرد که فناوری اطلاعاتی دارای قابلیتهای فراوانی به منظور انتقال دانش، تسهیل ارتباطات و تعاملات و سرعت بخشیدن به روند رو به رشد توسعه دانش و اطلاعات می باشد که البته همه اینها در صورت بهره گیری صحیح از این پدیده امکان پذیر است. بنابراین شناخت میزان تأثیر گذاری از یکسو و روشها و مکانیزمهای بهتر تأثیر گذاردند این فن آوریها در آموزش بویژه آموزش کودکان و نوجوانان از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین لزوم پژوهش درباب رسیدن به این اهداف نیز بیانگر ضرورت موجود در چنین پژوهشهایی می باشد.

  • کنش پژوهی
  • ۰
  • ۰


دانلود کنش پژوهی نشان دادن ارزش و اهمیت روابط انسانی مدیران با دبیران در محیط‌ های آموزشی و تاثیر آن بر کارکرد دبیران

فرمت فایل (word) و قابل ویرایش 

تعداد صفحات 166 صفحه

قیمت 2500 تومان

قسمتی از مجموعه

پیشگفتار:

مدیریت از ارکان هر سازمان و جامعه است. مدیریت آموزشی و به تبع آن مدیریت مدرسه در بین سایر مدیریت ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. اگر معتقد باشیم تمام سازمان ها و موسسه های دولتی و غیر دولتی از بروندادهای آموزش و پرورش بهره می گیرند و آموزش و پرورش تأمین کننده نیروهای انسانی آنها است و اگر بپذیریم که آموزش و پرورش یکی از عوامل اصلی در پرورش ابعاد مختلف  وجودی انسان است و اگر ایمان داشته باشیم که آموزش و پرورش هر جامعه در رأس همه مسائل آن است مدیریت آموزشی نیز با همان منطق جایگاه مهمی در توسعه و بهسازی جامعه دارد. اگر مدیران آموزشی یک جامعه دارای دانش و مهارت های کافی باشند بدون تردید نظام آموزش و پرورش نیز از اثر بخشی و اعتبار والایی برخوردار خواهد بود.

امروز آموزش و پرورش به مدیرانی که تنها وظیفه آنها ثبت نام، محول کردن کلاس های درس به معلمان، حفظ پرونده های تحصیلی، فراهم کردن لوازم و وسایل محیط آموزشی و یا توسعه و نگهداری ساختمان مدرسه باشد احتیاج ندارد،- گر چه انجام این امور در محدوده مدیریت مدرسه لازم است ولی از دیدگاه مدیریت آموزشی صد در صد واجب نیست. بلکه به مدیران اثر بخش نیاز دارد. مدیرانی که در همه جا حضور فعال داشته باشند، حلال مشکلات باشند و به زیر دستان خود مشکل گشایی را یاد دهند، بطور دقیق بدانند هر یک از کارمندانشان چه توانایی ها، استعداد ها و تا چه اندازه به کار علاقه دارند. مدیرانی که بتوانند روابط خود را با زیر دستان تنظیم نمایند و از مهارت های انسانی بهره کافی ببرند.

آشنایی مدیران با دانش روابط انسانی و کاربرد آن در موقعیت های آموزشی که مهارت انسانی نامیده می شود، برای مدیران اثر بخش امری لازم و ضروری است. «گریفیت» در این باره می گوید: « بیشترین ارزش مهارت انسانی به مدیران مدارس تعلق دارد زیرا شغل شان ایجاب می کند که با افراد، ارتباط های رودررو داشته باشند.» (بخشی، خداداد، مترجم، 1374، ص 20). متاسفانه علی رغم اهمیت مهارت های انسانی در مدیریت مدارس، تحقیقات زیادی نشان داده است که مدیران مدارس توانایی برقراری ارتباط انسانی با دانش آموزان و معلمان ندارند.

علاقه بند (1364) در تحقیقات خود درباره مسائل و مشکلات مدیران مدارس نشان داد مدیران نسبت به وظایف حیطه نظارت خود شناخت کافی ندارند و از برقراری ارتباطات انسانی با دانش آموزان و معلمان و اولیا ناتوان هستند. (علاقه بند، علی، 1364، ص 355).

با توجه به مطالعات انجام شده چنین برمی آید که متاسفانه غالباً به مهارتهای انسانی اهمیت چندانی داده نمی شود .بنابراین شایسته است که مدیران مدارس بیش از پیش با این مهارتها آشنایی پیداکنند تا بتواند به وسیله آنها برمسائل ومشکلات انسانی غلبه یابند نه اینکه بازهم از همان شیوه های سنتی گذشته پیروی نمایند .

مقدمه:

مهم‌ترین استراتژی هر سازمان و یا هر جامعه منابع انسانی است. جوامعی در بلند مدت قرین موفقیت خواهند شد که بتوانند منابع انسانی خود را بطور صحیح پرورش دهند. نیروی انسانی در سازمانهای اجتماعی مهمترین منبع سازمانی به شمار می‌رود. مدیریت و رهبری از ارکان سازمان و جامعه است. مدیریت آموزشی در بین سایر انواع مدیریت‌ها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. اگر آموزش و پرورش هر جامعه در راس همه مسائل جامعه باشد مدیریت آموزشی نیز با همان منطق جایگاه مهمی در بهسازی و توسعه جامعه دارد. (کیمبل وایلز.طوسی مترجم، 1370)

ارتباطات میان فردی، همچون اشکال دیگر رفتار انسانها، می‌تواند در دو حد غایی بسیار اثربخش و بسیار غیراثر بخش مطرح شود. به احتمال بسیار فراوان، هیچ رفتار متقابل انسانی نمی‌تواند کاملاً موفقیت‌آمیز یا کاملاً شکست خورده  و ناکام باشد. می‌تواند بهتر شود و در مقابل،احتمال بدتر شدن آن نیز می‌رود. به عبارت دیگر مفهوم نسبیت در رفتارهای انسانی و بالمآل در ارتباطات میان اشخاص کاملاً حکم فرماست.در کل می‌توان گفت، اثر بخشی ارتباطات میان فردی شامل دو بُعد است اول بعد عمل گرایانه که در اینجا اثربخشی ارتباطات متوجه دستاورد و موفقیت رسیدن به اهداف و خواسته‌های ارتباط گیرنده یا فرستنده پیام است.بُعد دوم خشنودی شخص است که در این مورد اثربخشی کنش ارتباطی به لذت و شخصی که از آن برای دست اندرکاران ارتباط حاصل می‌شود مرتبط می‌شود. باید در نظر داشت با توجه به این تقسیم‌بندی نباید تصور شود که این ابعاد همواره از یکدیگر منفک بوده و هر کدام جداگانه عمل می‌کنند. اغلب خشنودی یک نفر از کنش ارتباطی موکول به این است که چقدر به اهداف خود رسیده و به چه میزان از آن فاصله دارد. از سوی دیگر می‌توان گفت بسیاری از مواقع رسیدن به اهداف و احساس موفقیت، مبتنی بر سطحی از رضایت است که کنش متقابل حاصل شده است. شاید یکی از دشوارترین جنبه‌های کیفی ارتباطات توانایی به کارگیری همدلی در یک رابطه متقابل است به این معنی که آغازگر فراگرد ارتباطی توانایی درست ارائه همدلی به دیگری را داشته باشد.

همدلی یعنی احساس کسی را درک کردن به گفته بک رچ(Balk rach)  همدلی یعنی: توانایی یک فرد است که به گونه‌ای تجربی دریابد که فرد دیگری چه تجربه‌ای در یک لحظه موعود و در یک چارچوب مشخص و با توجه به نظر خویشتن دارد.

اگر ما توانایی همدلی با دیگران را بیابیم بی‌شک در وضعیتی خواهیم بود که آنان را درک کنیم. درک توام با همدلی انسان را قادر می‌سازد که خود را با شرایط ارتباطی کاملاً وفق دهد و بداند که چه باید بگوید، چگونه باید بگوید و چه زمانی بگوید، چه زمانی ساکت باشد. به هنگام همدلی نیازی به عرضة و ارائه احساس بیگانه نیست مثلاً لزومی ندارد که شادمانی فرد مقابل را عیناً از خود بروز دهیم و یا غم او را آن گونه که هست از خویشتن نشان دهیم آنچه باید به فرد مقابل انتقال دهیم و در فراگرد ارتباطی ما تاثیر فراوان دارد این است که به او بفهمانیم احساس او را درک می‌کنیم و برای آن ارزش و احترام قائلیم. یک رابطه میان فردی و قابل اتکاء باید در یک فضای حمایتگرانه شکل بگیرد زیرا یک ارتباط میان فردی باز و همدلانه نمی‌تواند در یک فضای توام با هراس و تهدید دوام یابد و به زودی به دشواری و گستگی کشیده می‌شود. یک ارتباط میان فردی موثر زمانی رخ می‌دهد که از مثبت‌گرایی نسبی بهره‌مند باشد که این مثبت گرایی در یک ارتباط میان فردی به سه جنبه تکیه دارد. اول، ارتباط میان فردی زمانی به درستی شکل می‌گیرد و پرورش می‌یابد که احترام مثبت و معینی برای خویشتن در نظر داشته باشیم دوم اینکه ارتباطات میان فردی زمانی شکل می‌گیرد و به بالندگی نزدیک می‌شود که احساس خوشایند خود را نسبت به فرد مقابل منتقل کنیم به عبارت دیگر فقط کافی نیست که ما نسبت به کسی احساس خوشایندی داشته باشیم بلکه باید این احساس را به دیگران منتقل کنیم. سوم اینکه یک احساس مثبت و خوشایند در مورد وضعیت عمومی حاکم بر ارتباطات، برای تعامل،یا میان کنش اثربخش بین دو یا چند نفر مهم و حیاتی است. باید در ارتباطات میان فردی ریاست یا خط مشی خاصی وجود داشته باشد که از طریق آن به شناسایی ویژگیهای فردی طرفین ارتباط دست یافت نکته‌ای که حائز اهمیت است این است که طرفین ارتباط در نظر داشته باشند که هر دو انسان هستند و موجوداتی گرانبها و هر یک دارای خصیصه‌ای هستند که به نوبة خود می‌تواند برای دیگران بسیار ارزشمند باشد.( فرهنگی ، 1382، ص 120-117)


جهت دانلود کلیک کنید

  • کنش پژوهی
  • ۰
  • ۰


دانلود کنش پژوهی مقایسه فراوانی ازدواج خویشاوندی در والدین دانش آموزان دارای نارسایی بینایی مقطع ابتدایی و دبیرستان

فرمت فایل (word) و قابل ویرایش 

تعداد صفحات 67 صفحه

قیمت 2500 تومان

قسمتی از مجموعه

مقدمه

شرایط خلقت در تمامی جهان و برای تمامی کودکان یکسان است. همه ی افراد بشر به یک نحو پا به این دنیای خاکی می‌گذراند و نطفه آنان نیز به یک طریق بسته می‌شود. ولی حتی دو کودک را در این جهان پهناور نمی‌توان یافت که از نظر خصوصیات جسمانی و روانی کاملاً یکسان باشند. بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که در میان مخلوقات خداوند عده ای با دیگران از نظر جسمی و روحی تفاوت‌هایی دارند، علاوه بر برخی تفاوت‌های ظاهری چون قد، رنگ مو، رنگ چشم، عده ای دیگر از ابنای بشر تفاوت‌های دیگری نیز با همنوعان خود دارند، مثلاً عده ای از نظر دید با دیگری متفاوت اند و یا از نظر شنوایی چون دیگران نیستند و گروهی از نظر هوش و استعداد فراگیری قدرت دیگران را ندارند و یا بالعکس از دیگران برترند. به طوری کلی این کودکان را کودکان استثنایی می‌نامند (پاکزاد، 1376).

درصد چشمگیری از کودکان بر اثر عوامل گوناگونی (چون: عوامل ارثی، عوامل دوره بارداری، اشکالات هنگام تولد و یا بروز بیماری‌ها و حوادث در سال‌های طفولیت) دچار نقیصه‌هایی از نظر ذهنی و جسمی (نابینایی و ناشنوایی و...) می‌گردند.

نقص بینایی بیش از هر معلولیت دیگر ناتوانی به بار می‌آورد. دلیل ترس ما از نابینایی آن است که نابینایی نمایان تر از سایر معلولیت‌هاست. دلیل دیگر نقش مهمی است که چشم‌ها در ایجاد روابط اجتماعی ایفا می‌کند. فرد نابینا در ایجاد ارتباط با دنیای اطراف خود دچار مشکل می‌شود. در شناخت بسیاری از مفاهیم و مطالب مانند رنگ‌ها و... دچار مشکل می‌گردد و میان خود و دیگران فاصله ای را احساس می‌کند که دلیل آن نقص بینایی است (محقق، 1387).

یکی از عوامل ایجاد معلولیت بینایی عوامل ارثی است که از طریق مکانیسم‌های وراثتی از نسل‌های قبل به فرد منتقل می‌گردد.

در واقع وجود ژن‌ها است که باعث تفاوت‌های گوناگون و ویژگی‌های غیر اکتسابی افراد می‌گردد. اگر ژن بیماری زایی که در روی یک کروموزوم هست در روی کروموزوم‌های جفت آن نیز یافت شود کیفیتی حاصل می‌گردد که به آن هموزیگوت می‌گویند.

عامل همخونی در ایجاد ناهنجاری‌ها تاثیر فراوان دارد زیرا بیماری‌های متعدد که از نسل‌های قبل ظاهر نشده اند، احتمال بیشتری دارند که در اثر پیوند دو همخون ظاهر و بارز شوند. هرقدر نسبت همخونی بیشتر و نزدیکتر باشد خطر احتمال بروز خصوصیات منفی و بیمارگونه بیشتر است (افروز، 1381).

زیرا ازدواج خویشاوندی باعث افزایش درصد هموزیگوت شدن و خالص شدن یک ژن معیوب شده، لذا میزان شیوع ناهنجاری ارثی و مادرزادی در فرزندان اینگونه زوجین بیشتر از زوجین غیر خویشاوند خواهد بود (نقل از غیاثی، 1375).

بیان مساله

خویشاوندی عبارت است از مجموعه ای از پیوندهایی که به دلیل قرابت نسبی، سببی یا رضاعی بین عده ای از افراد وجود دارد. لذا خویشاوندی دارای انواع نسبی، سببی و رضاعی است (نقل از غیاثی، 1375).

اصولاً خویشاوندی از نظر علم ژنتیک به افرادی گفته می‌شود که دارای اجداد مشترک و بالطبع ژن‌های مشترک باشند، والدین و فرزندان یا خواهران و برادران را در اصطلاح خویشاوندان درجه اول می‌نامند.

نسبت خویشاوندی این افراد برابر  است (50 درصد ژن مشترک). عموها، عمه‌ها، خاله‌ها، دایی‌ها را با توجه به برادرزاده‌ها، خواهرزاده‌ها و امثال آن‌ها خویشاوندان درجه دوم گویند. درجه خویشاوندی آن‌ها  می‌باشد. پسرعمو، دختر عمه و پسرخاله و دخترخاله و امصال آن‌ها را خویشاوندان درجه سوم می‌نامند، درجه خویشاوندی این قبیل اشخاصل نسبت به یکدیگر برابر  می‌باشد. (نقل از پلاسی زاده، 1376).

عوامل و مشکلات وراثتی باعث ایجاد اختلالات فراوان در رشد جسمی و ذهنی کودکان می‌گردد.ازدواج با همخون یا ازدواج فامیلی احتمال بروز معلولیت‌های گوناگون را بیشتر می‌کند. بدین ترتیب که هرگاه والدین با هم فامیل باشند (یعنی ناقل خصوصیات یک خانواده باشند) در صورتی که نسل‌های گذشته این خانواده ضایعه ای بروز نموده باشد احتمال بارز شدن ناهنجاری به مقدار زیادی افزایش می‌یابد . (منبع قبلی)

مسئله ای که پژوهشگر در پژوهش حاضر قصد بررسی آن را دارد این است که آیا در والدین دانش آموزان دارای نارسایی بینایی شهر تهران ، ازدواج خویشاوندی بیش از سایر علل رایج نابینایی وجود دارد و همچنین آیا فراوانی ازدواج‌های خویشاوندی در والدین دانش آموزان مقطع دبستان و دبیرستان تغییری داشته است یا خیر .

ضرورت و اهمیت پژوهش مهمترین عامل  معلولیت زایی، ازدواج فامیلی است که علت آن عامل همخونی است که در میان اقلیت‌ها و روستاییان و خانواده‌هایی که ازدواج با نزدیکان همخون متداول است (مانند دختر عمو، پسر عمو دختر خاله، پسر خاله و...) نابهنجاری‌های ارثی بیش از دیگران می‌باشد، هرقدر نسبت خونی بیشتر و نزدیکتر باشد احتمال بروز خصوصیات منفی و بیمارگون بیشتر است (افروز، 1381). وفراوانی ازدواج‌های خویشاوندی در حال حاضر باعث می‌گردد که سالیانه کودکان معصوم زیادی قربانی انواع معلولیت‌ها شوند. لذا انجام  پژوهش‌هایی در   زمینه  تاثیر ازدواج‌های فامیلی بر بروز نارسایی بینایی موثر خواهد بود .  با توجه به عدم آگاهی بعضی والدین از عواقب و خطرات این ازدواج‌ها ، اهمیت این گونه  پژوهش‌ها در  افزایش اطلاعات جامعه انکار ناپذیر است ، زیرا پیشگیری مقدم بر درمان محسوب می‌گردد و می‌تواند   گام موثری باشد در سالم سازی نسل آینده . با انجام مشاوره‌های ژنتیک می‌توان پیشگیری موثری از بروز این گونه اختلالات داشت و تعداد اختلالات بینایی ناشی از زادواج‌های فامیلی را کاهش داد. (محقق، 1387).


جهت دانلود کلیک کنید

  • کنش پژوهی
  • ۰
  • ۰

دانلود کنش پژوهی مقایسه شیوع OCD در دو گروه دانش­ آموزان پانزده الی هجده ساله ممتاز و ضعیف دبیرستان

فرمت فایل (word) و قابل ویرایش 

تعداد صفحات 62 صفحه

قیمت 2500 تومان

قسمتی از مجموعه

مقدمه:

فکر وسواسی یک فکر، احساس، یا حس مزاحم و تکرارشونده است. عمل وسواس فکر با رفتار خودآگاه میزان شده تکراری نظیر شمارش، یا اجتناب است. فکر وسواس موجب افزایش اضطراب شخص
می­گردد. در حالیکه انجام عمل وسواس اضطراب شخص را کاهش می­دهد. معهذا، وقتی شخص در مقابل انجام عمل وسواس مقاومت می­کند اضطراب زایش می­یابد. (سید محمدی
1384)

شخص مبتلا به اختلال وسواس جبری معمولاً غیرمنطقی بودن افکار وسواسی خود را درک می­کند. هم کار وسواسی و هم اعمال وسواسی برای بیمار خودشناخته می­شود. اختلال وسواس جبری می­تواند اختلالی
ناتوان­کننده باشد. چون افکار وسواسی می­توانند وقتگیر بوده و به طور قابل ملاحظه­ در برنامه معمول شخص، عملکرد حرفه­ای، فعالیت­های اجتماعی معمول، یا روابط با دوستان و اعضاء خانواده تداخل نماید. (همان منبع1384)

در چهارمین ویراست راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی (DSM- IV) اختلال وسواس جبری افکار وسواسی توصیف شده است که شدت آنها برای اتلاف وقت یا ایجاد ناراحتی بارز یا تخریب قابل ملاحظه کافی است. افراد مبتلا به این اختلال واقف هستند که واکنش­های آنها غیرمنطقی یا نامتناسب است. (kaplan 1196)

درمان اختلال وسواسی جبری نمونه­ای از اثرات مثبتی است که پژوهش­های امروز می­تواند در زمان کوتاه روی یک اختلال داشته باشد. تا همین اواخر یعنی دهه 1980 اختلال وسواسی- جبری اختلال نه چندان شایع با پاسخ ضعیف نسبت درمان تلقی می­شد. امروز، معلوم شده است که اختلال وسواس جبری شایع­تر از آن است که تصور می­شد و خیلی حساس به درمان است. (Kaplan- 1996)

بیان مسئله:

از آن جا که به نظر می­رسد شیوع اختلالات وسواسی- جبری در طول عمر در جمعیت کلی 2 تا 3 درصد تخمین زده می­شود بعضی از پژوهشگران تخمین زده­اند که بین بیماران سرپائی میزان شیوع این اختلال تا 10 درصد می­رسد. این ارقام اختلال وسواسی- جبری را پس از فوبییا، اختلالات وابسته به مواد و اختلالات افسردگی در ردیف چهارم شایع­ترین تشخیص­های روانپزشکی قرار می­دهد. مطالعات همه­گیری شناسائی در اروپا و آسیا و آفریقا این نسبت­ها را تأیید کرده­اند. بین بزرگسالان احتمال ابتلا مرد و زن یکسان است. معهذا بین نوجوان­ها، پسرها بیشتر از دخترها به اختلال وسواسی- جبری مبتلا می­گردند. میانگین سن شروع حدود 20 سالگی است هرچند در مردها سن شروع کمی پائین­تر از زنها است. از مجموع تقریباً در دو سوم بیماران، شروع علائم قبل از 25 سالگی است و در کمتر از 15 درصد موارد علائم پس از 35 سالگی شروع می­شود. (Kaplan- 1996)

OCD یا اختلال وسواس- جبری شامل افکار و اعمال وسواسی می­باشد که باعث ناراحتی و اتلاف وقت و تخریب قابل ملاحظه در عملکرد حرفه­ای در روابط بین فردی و شخص بیمار می­شود.(همان منبع)

افکار وسواسییک فکر، احساس، عقیده، یا حس مزاحم و تکرارشونده است در مقابل عمل وسواسرفتاری است خودآگاه، میزان شده و تکراری نظیر شمارش، اجتناب یا بازبینی. (همان منبع)

به طور معمول فکر وسواس اضطراب شخص را افزایش می­دهد در حالیکه انجام عمل وسواس اضطراب شخص را کاهش می­دهد. معهذا، وقتی شخص در مقابل انجام آن مقاومت می­کند اضطراب افزایش می­یابد. هم افکار و هم اعمال وسواسی برای بیمار خود ناهمخوان شناخته می­شوند. این اختلالات می­تواند بسیار وقتگیر بوده و به طور قابل ملاحظه­ در برنامه معمول و عملکرد شخص تداخل نماید از این رو OCD می­تواند به یک اختلال ناتوان­کننده تبدیل شود.

شیوع OCD در طول عمر د جمعیت کلی دو تا سه درصد تخمین زده می­شود. اختلال پس از فوبیا، اختلالات وابسته به مواد و افسردگی اساسی چهارمین تشخیص شایع می­باشد. بین بزرگسالان شیوع در بین زنان و مردان یکسان است ولی در بین نوجوانان میزان ابتلای پسرها بیشتر از دخترها است. میانگین سن شروع حدود 20 سالگی است هرچند در مردها، سن شروع کمتراز زنها است. OCD می­تواند در نوجوانی و کودکی در موارد محدود حتی سن 2 سالگی آغاز شود. (Kaplan- 1996)

در دیدگاه شناختی- رفتاری روی الگوهای تفکر ناسازگارانه تأکید می­کند و اعلام می­دارد که این الگوها در ایجاد و ادامه نشانه­های OCD دخالت دارند، افراد مبتلا به OCD گرایش دارند به رویدادهای اضطراب­آور در محیطشان، واکنش افراطی نشان دهند. فرض شده است که این درمان­جویان به وسیله افکار مرتبط با نیاز به کامل بودن، اعتقاد به اینکه آنها مسئول آزار و اذیت دیگران هستند، نگرانی از امکان وجود خطر، آشفته می­شوند. آنها با تصورات
ناراحت­کننده مرتبط با این افکار دست به گریبان­اند و سعی می­کنند آنها را از طریق انجام دادن تشریفات وسواسی متوقف یا خنثی کنند. اما هر چه سعی می­کنند این افکار را متوقف سازند، ناراحتی و ناتوانی آنها در متوقف کردن آنها بیشتر می­شود. احتمال دیگری که دیدگاه شناختی مطرح می­کند این است که افراد مبتلا به
OCD کاستیهای حافظه دارند که باعث می­شود آنها  در یادآوری رفتارها، نظیر خاموش کردن اجاق گاز یا قفل کردن در، مشکل داشته باشند، تردید دایمی آنها و نیاز به وارسی کردن، با ناتوانی در یادآوری انجام دادن این اعمال، ارتباط دارد. حتی حافظه مربوط به رویدادهای  گذشته در زندگی آنها می­تواند به خاطر وجود افکار مزاحم صدمه ببینند، مخصوصاً اگر به افسردگی هم مبتلا باشند.


جهت دانلود کلیک کنید

  • کنش پژوهی
  • ۰
  • ۰


دانلود کنش پژوهی مقایسه سلامت روان در بین دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان پرورشگاهی و دارای خانواده

فرمت فایل (word) و قابل ویرایش 

تعداد صفحات 88 صفحه

قیمت 2500 تومان

قسمتی از مجموعه

چکیده

هدف از تحقیق حاضر مقایسه سلامت روان در بین دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان پرورشگاهی و دارای خانواده شهرستان رشت است که جامعه آماری مشخص شده عبارتند از دانش آموزان دختر اول دبیرستان شهررشت است که از بین 2761 نفر که کل جامعه آماری دانش آموزان درای خانواده و 889 نفر جامعه دانش آموزان پرورشگاهی هستند از این بین 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و جهت سنجش این آزمودنیها پرسش نامه سلامت عمومی گلدنبرگ که دارای 28 سوال چهار گزینه ای است استفاده گردیده و نمرات خام آن بدست آمده و جهت آزمون فرضیه ها از روش آماری t متغیر مستقل استفاده گردیده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین سلامت روانی و اضطراب و افسردگی و نشانه های بدنی در بین دانش آموزان سال اول دبیرستان تفاوت معنی داری وجود دارد .

مقدمه

اعتقاد کامل داریم که تندرستی یکی از نعمتهای بزرگ در زندگی انسان است و نمی توان منکر شد که سلامتی روانی در رده بالاترین نعمتها است . افرادی  که به نحوی با بیماران روانی ، عقب ماندگان ذهنی ، معتادان به مواد مخدر و الکل سر و کار دارند به این امر اعتقاد کامل دارند بدیهی است بیماریهای روانی مخصوص به یک قشر و یا طبقه خاصی نبوده و تمام طبقات جامعه را شامل می گردد . بیماری روانی ، کارگر ، کارمند ، محصل ، مهندس نمی شناسد و به عبارت دیگر امکان دارد ابتلا به ناراحتی های روانی برای همه افراد جامعه وجود دارد و هیچ انسانی از فشارهای روانی و اجتماعی مصون نیست و به عبارت دیگر در برابر بیماریهای روانی مصونیت نداشته و ندارد به طورکلی باید گفت وجود یک بیمارروانی به کار عادی و اقتصاد خانواده لطمه شدید وارد می کند از لحاظ روابط انسانی سایر افراد خانواده را دروضع ناراحت و تاسف آوری قرار می دهد و خانواده باید صرفنظر از مخارج هنگفت و صرف وقت فشار روانی شدیدی را برای نگهداری بیمار خود تحمل کند و هدف از سلامت روان ارشاد و راهنمایی و آشنا ساختن مردم به اصول و روابط صحیح انسانی و بر حذر داشتن آنها از مخاطراتی است که سلامت روان را تهدید می کند متخصصین بهداشت روانی آموزش بهداشت همگانی را اساسی ترین روش پیشگیری اولیه می دانند شخص سالم احساس می کند که افراد اجتماع او را دوست دارند و به او احترام می گذارند و او نیز متقابلاً به آنها احترام گذاشته و آنها را دوست دارد . فرد غیر عادی اظهار می کند به کسی اعتماد ندارد ، اجتماع برای او ارزش قائل نیست او دوست خود و واقعی نداشته و ندارد . به افراد اجتماع بد بین بوده و نسبت به آنها سوء ظن دارد و روی این اصل برای خود نیز ارزش قائل نیست هدف اصلی از سلامت روان تقویت فکر و اصلاح رفتار افراد است لذا بر اساس این اصول باید به شخصیت و حیثیت دیگران احترام گذاشت و نسبت به دیگران گذشت و بردباری داشت و این اصل را قبول کرد که افرا اجتماع از هر صنفی و در هر موقعیتی باشند می توانند مثمر ثمر باشند و اجتماع می تواند به نحو مفیدی از آنها استفاده کند و عدم قبول این اصول باعث پیدایش عقیده خود کم بینی ، عدم اعتماد به نفس ، نا امنی و سوء ظن و عدم سازش شده است ( میلانی فر 1381 ) .

بیان مساله

شناختن توانایی ها و محدودیت های فردی و اجتماعی و واقع بین در رسیدن به هدف یکی از اصول سلامت روان که شخص با واقعیت زندگی روبرو شود، خود را همانطور که هست بشناسد و قبول کند و کشمکش با واقعیت اغلب سبب بروز اختلال روانی می گرد به این صورت که نوجوانان دارای خانواده و نوجوانان پرورشگاهی می توانند در معرض این موضوع قرار بگیرند به این صورت که نوجوانان پرورشگاهی در صورت عدم موفقیت در کشمکش با واقعیت پیش آمده حتماً دچار عدم سلامت روان خواهد شد . شخص سالم باید علاوه بر استفاده از خصوصیات مثبت و برجسته به محدودیت و نواقص خود آشنایی کامل داشته باشد که این محدودیت ها زیاد مانند نواقص و عوارض جسمانی هستند و در برابر اینها همه افراد یک نوع واکنش نشان نمی دهد گروهی واقعیت را قبول می کنند و به زندگی عادی خود ادامه می دهند و از فعالیت خودداری نمی کنند و سعی می کنند که تعادل طبیعی بین خود و حرفه شان را به خوبی برقرار کند که تمام این مطالب نشان می دهد که آیا افراد می توانند دارای سلامت روانی در زندگی باشند یا نه و به خصوص جوانان و نوجوانان که در معرض نافرجامیها ممکن است قرار بگیرند می توانند سلامت خود را حفظ کند که در این میان مخصوصاً نوجوانانی که به دور از مراقبت و توجه والدین خود در محیط های پرورشگاهی مورد تربیت قرار می گیرند و همین طور نوجوانانی که زیر سایه والدین خود به زندگی می پردازند می توانند از لحاظ سلامت روان و بهداشت روانی در یک رده باشند ( میلانی فر 1380 ) .

 

جهت دانلود کلیک کنید

  • کنش پژوهی
  • ۰
  • ۰

دانلود کنش پژوهی مقایسه رنگ قرمز و مشکی در عزت نفس دانش آموزان مقطع ابتدائی

فرمت فایل (word) و قابل ویرایش 

تعداد صفحات 102 صفحه

قیمت 2500 تومان

قسمتی از مجموعه

مقدمه:

قبل ازاین که دوباره خودپنداری هویت وعامل بودن بحث کنیم بد نیست قدری مکث کنیم وعقیده اساسی ای را که افراد زیادی به آن پای بند هستند به چالش بطلبیم یعنی بهترین راه برای افزایش دادن انگیزش دیگران این است که عزت نفس آنها ر ابالا ببریم اموزگاران کارفرمایان مربیان همواره بااشتیاق می‌گویند برای با انگیزه کردن دانش آموزان وکارمندان و ورزشکاران بایدعزت نفس آنها را بالابردکاری اینک که آنها از آنچه هستند احساس رضایت کنند بعد ببینندکه چه چیزهای شگفت اوری اشکارمی شودبالابردن عزت نفس هدف خوبی است هرچه باشدعزت نفس یاشادبودنهمبستگی مسبت داردامامشکل تقویت کردن عزت نفس به عنوان مداخله انگیزش این است که تقریبا هیچ یافته ای وجود نداردکه نشان دهدعزت نفس موجب چیزی میشودبلکه عزت نفس راکل موفقیت هاوشکست هابه وجودمی اوردوچیزی که باید بهبود یابد عزت نفس نیست بلکه بهبود مهارتهایی برای پرداختن به دنیااست(سگدیمن نقل شده درازار1994)به عبارت دیگردر رابطه عزت نفس با عملکرد خود عزت نفس متغییرعلنی نیست دراین رابطه دوپزوهشگرنتیجه گرفتندکه عزت نفس عمدتانتیجه متراکم موفقیت ها وشگفت هامرتبت باپیشرفت است و تاثیرمهمی برپیشرفت بعدی ندارد(هلک وون اکن19959)همین پزوهشگران به امتیاز مدل پرورش مهارت به عنوان بهترین روش برای ساختن خود پنداره قوی و انعطاف­پذیری درکودکان دوره ابتدایی اشاره کردند. نکته مهم نهفته دراین نقل قول جهت تأثیر عینی بین عزت نفس و پیشرفت زایندگی عملکرد خود است. عزت نفس و پیشرفت همبستگی مثبت باهم دارند(بولس1999) اما بالا رفتن عزت نفس موجب بالارفتن پیشرفت نمی شود بلکه افزایش پیشرفت بالارفتن عزت نفس را بالامی اورد (بیرن1984و1986وهارتر1993)عزت نفسشان که زندگی چگونه  می­گذرد اما این منبع انگیزشی نسبت که به افراد امکان دهدکاری کنندکه زندگی خود پیش برود نتیجه  می‌گیریم می‌گوییم شواهد وجود نداردکه نشان دهدتقویت کردن عزت نفس افراد عملکرد آنها را بهبود خواهد بخشید (بامینروهمکاران2003).

افرادی که عزت نفس پایینی دارند از سطح بسیار بالایی اضطراب رنج می‌برند مهمترین امتیاز عزت نفس بالا این است که خوددربرابرافسردگی واضطراب محافظت می‌کندبنابراین عزت نفس پایین افراد را در برابراضطراب آسیب پذیر می‌سازد اما چون عزت نفس پایین بدان است که به معنی آن نیست که سعی دربزرگ کردن عزت نفس خوب است درواقع عزت نفس بزرگ شده جنبه شیوه­ای دارد افرادی که خودانگاره بزرگ شده­ای دارند وقتی خودانگاره مطلوب آنها تهدید می‌شود(مارشال1386).         

بیان مسأله:

پزوهش از موضع مزلوکه اعلام می­دارد افرادی که عزت نفس بالایی دارند از حرمت نفس واعتماد به نفس بالایی برخوردارند حمایت می­کند.آنها در مقایسه با کسانی که عزت نفس پایینی دارند احساس می­کنند شایسته تر و ثمربخش‌تر هستند از او دارای عزت نفس بالا در موقعیتهای بهترعمل می­کنند بررسی دانش آموزان که به دنبال کار بودند معلوم کرد آنهایی که به دنبال کار بودند معلوم کرد آنهایی که عزت نفس  بالایی داشتند از دانش آموزان  که عزت نفس پایینی داشتند پیشنهادات شغلی بیشتری دریافت کرد وکارفرمایان آنها را مطلوبتر ارزیابی کردند(البس وتیور1983)تحقیق دیگری معلوم کرد افرادی که عزت نفس بالایی داشتند ازکسانی که عزت نفس پایینی داشتند با مشکلات ازدست دادن کار مؤثرتر است و درگاهی اوقات تمایل به رنگها و عقاید مشخص در رابطه با روحیه فردی ممکن است تأثیری در بالا بودن عزت نفس داشته باشد بعضی اوقات تمایل به رنگهای روشن وگاهی تمایل به رنگهای  تیره در افرادخودیابی وعزت نفس را می­تواند دچار تغییر وتحول نماید وگاهی هم برعکس آن پیش می­آورد و باعث سرشکستگی و افسردگی در فرد می­شود. (پورافکاری 1382)                                                                            

سؤال مسأله:

ایا میزان عزت نفس در افرادی که گرایش به رنگ قرمز دارند بیشتر از افرادی است که گرایش به رنگ مشکی دارند؟

اهمیت و ضرورت تحقیق:

هنگامی که کودکان ازرویارویی های گسترده خود به تدریج به میزان تجربی پیچیده تری راتشکیل می­دهند بخشی ازتجربه آنها متمایز می­شود.این بخش مجزا که با کلمه­های من، مرا و خودم توصیف می­شود عزت نفس است وتشکیل عزت نفس و متمایز کردن انچه که مستقیماً و بی واسطه بخشی ازخود است.ازدیگران اشیاء ورویدادهایی که نسبت به خویشتن بیرونی هستند راشامل می­شود عزت نفس تصور ما انچه باید باشیم نیز است درحالت ایده ال خود الگویی هماهنگ یا کل سازمان یافته­ای ست تمام جنبه ها خود برای هماهنگی تلاش می­کنند وهنگامی که خود شکل می­گیرد کودکان نیاز به انچه را که  توجه مثبت نامید پرورش می­دهند دراین نیاز احتمالا اموخته شده است هرچند که راجرز گفت منبع آن اهمیت ندارد نیاز به توجه مثبت عمومیت داشته و مستمر است این نیاز پزیرش جهت اعتماد به نفس و تأیید شدن از طرف دیگران مخصوصاً ازجانب  ما درهنگام طفولیت راشامل می­شود و امید است با ارائه این تحقیقات بتوانیم عزت نفس واعتماد دانش آموزان ونوجوانان خود را بالا ببریم ودرارائه محیط ومسائل مربوط به آن درزمینه بهتر زیستن نوجوانان گام مهمی بر داریم تابتوانیم با نوجوانانی برخورد کنیم که به اعتماد به نفس بالایی است یابند.

هدف تحقیق:

هدف از تحقیق حاظر بررسی تأثیر رنگ قرمز و مشکی و بر بالارفتن عزت نفس دانش­آموزان است و اینکه آیا تحرک پذیری جوش و خروش رنگ قرمز در افزایش اعتماد به نفس و خودیابی می­تواند در دانش­آموزان نقش بسزایی داشته باشد یا نه برعکس است و همین طور آیا با بالا رفتن سن و تحصیلات عزت نفس دانش آموزان دارای تفاوت است یا نه به این صورت که دانش آموزان دوره راهنمایی دارای عزت نفس بالاتری نسبت به دانش آموزان ابتدایی هستند و آیا عزت نفس دربین دانش آموزانی که علاقمند به رنگ قرمز هستند بیشتر از علاقمند به رنگ مشک است.

هدف کلی

هدف کلی این است که آیا گرایش به رنگ قرمز و یا مشکی در افزایش عزت نفس نقش مهمی دارد یا نه.

هدف جزیی

هدف جزیی عبارت است از اینکه میزان عزت نفس درافرادی که گرایش به رنگ قرمز دارند بیشتر از افرادی است که گرایش به رنگ مشکی دارد و نوع رنگ در افزایش و بالا بودن عزت نفس نقش دارد.

فرضیه تحقیق

1-میزان عزت نفس دانش آموزان باگرایش به رنگ قرمز بیشتر ازدانش آموزان باگرایش به رنگ مشکی است.

تعاریف نظری و عملیاتی واژه ها و مفاهیم

تعاریف نظری عزت نفس: عبارت است از خود پذیری و ارزیابی ها یه مثبت خویشتن و روابط نزدیک و صمیمانه  با دیگران در روابط میان فردی مثبط و استقلال  و مسلط بر محیط و به عبارتی درک معنی که به زندگی فرد جهت و هدف می­دهد برای داشتن اعتماد به دنفس و تأیید خویشتن که در ترقی و پیشرفت تعریف عملیاتی عزت نفس: نمره ای­ست که آزمودنی از آزمون عزت نفس کوپراسمیت بدست می­آید. (محمدی1385)

  عزت نفس عبارتند از شایستگی نیاز به اینکه احساس کنیم می­توانیم بر تکالیف دشوار غالب شویم و خودمختاری که حاصل آزادی عمل کردن مطابق باتمایلات به نیاز ها و نیاز به احساس کردن ارتباط نزدیک با دیگران. (محمدی-1385)

 

جهت دانلود کلیک کنید

  • کنش پژوهی
  • ۰
  • ۰


دانلود کنش پژوهی مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا

فرمت فایل (word) و قابل ویرایش 

تعداد صفحات 63 صفحه

قیمت 2500 تومان

قسمتی از مجموعه

چکیده

بحران هویت از جمله مفاهیمی است که از دیرباز مورد توجه روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته و تحقیقات گوناگونی پیرامون ابعاد گوناگون آن و عوامل موثر بر روی آن صورت گرفته است. روانشناسان بیشتر بحران هویت را در دوره نوجوانی و اثرات گذر او از نوجوانی به جوانی توجه کرده اند. و جامعه شناسان بحران هویت را در حالت گذر از جامعه سنتی به صنعتی،  این بحران را ریشه یابی می کنند. در چرخه زندگی ، دوره نوجوانی به منزله یکی از دوره های مهم محسوب میشود. گذر موفقیت آمیز از نوجوانی به بزرگسالی منوط به سازش یافتگی های روانشناختی ، اجتماعی و زیست شناختی است.

هدف این پژوهش مقایسه دانش آموزان ناشنوا و دانش آموزان عادی در ابعاد گوناگون ویژگی های هویتی بوده است.

برای این هدف تعداد 60 نفر از دانش آموزان ناشنوا و عادی منطقه 1 تهران انتخاب شدند و به وسیله مقیاس سنجش هویت بنتون و آدامز مورد آزمایش قرار گرفتند.

با استفاده از آزمون آماری t برای گروه های مستقل فرضیه های تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از تحلیل داده ها اهم نتایج به شرح زیر بوده است:

1-دانش آموزان ناشنوا در مقایسه با دانش آموزان عادی در هویت آشفته نمرات بالاتری داشته اند و تفاوت دو گروه معنی دار بوده است.

2-بین دانش آموزان ناشنوا و عادی در هویت از پیش تعیین شده تفاوت معنی داری وجود نداشته است.

3-بین دانش آموزان ناشنوا و عادی در هویت تاخیری تفاوت معنی دار وجود نداشته است.

4-دانش آموزان عادی در مقایسه با دانش آموزان ناشنوا در هویت موفق از نمرات بالاتری برخوردار بودند و تفاوت دو گروه معنی دار بوده است.

1-1. مقدمه

خانواده کوچکترین جزء اجتماع است . اجتماعی که از خانواده های سالم تشکیل شده باشد. اجتماعی سالم خواهد بود و شرط آنکه خانواده ای سالم باشد، این است که افراد آن سالم باشند. لذا برای بهبود وضعیت اجتماع مهم ترین مسئله تلاش برای بهبود وضع خانواده و افراد آن است. خانواده اولین محیطی است که شخصیت کودک را شکل می دهد و محل انتقال سنت ها باورها و انواع مختلف شناخت هاست. کودک اولین قدم های اجتماعی شدن را در خانواده بر می دارد و در نهایت به موجودی اجتماعی تبدیل می شود . اولین هویت اجتماعی فرد در خانوداه فراهم می شود . احساس هویت یافتگی و اندیشمند بودن در خانواده شکل می گیرد و رشد می کند. این احساس ها آموخته می شوند و خانواده محلی است که چنین احساس هایی را به افراد می آموزد.

ساختار خانواده تاثیر مهمی در رشد عاطفی و اجتماعی نوجوان دارد. روابط پدر و مادر با یکدیگر و فرزندان نقش تعیین کننده ای در سلامت روانی نوجوان بر جای میگذارد. اگر این روابط بر اساس اصول درستی استوار باشد می تواند نوجوان را در گذر این مرحله دشوار ، یاری رساند و اگر نامناسب باشد زمینه برای ایجاد مشکلات و انحرافات فراهم می گردد.

نوجوانی دوره رشد سریع جسمی است. تغییرات شدید  جسمی بر رشد عاطفی نوجوان تاثیر می گذارد و او را دچار اضطراب تعارض ، ناآرامی، زود رنجی و... می کند. از نظر ذهنی نوجوان در این دوره کمتر به واقعیات توجه دارد و به رغم رشد عقلی ، رفتارش بیشتر تابع عواطف و احساسات است تا تفکر و منطق به جای پرداختن به واقعیات به دنیای تخیلات پناه می برد. به عقاید و نظرات دیگران وابستگی فراوانی پیدا کرده و در برابر مشکلات و موقعیت ها تصمیم بگیرد و این امر او را به شدت آسیب پذیر می سازد.

نوجوانی دوران شکل گیری هویت فردی است. در این زمینه نقش خانواده و جامعه جایگاه ویژه ای دارد. این هویت یابی از طرفی به دوران کودکی ارتباط می یابد، چون پایه و اساس مرحله نوجوانی، دوره کودکی است که به نقش خانواده به ویژه پدرو مادر بستگی دارد. می دانیم نوجوان از خانواده خود الگو می پذیرد. اگر پدر و مادر از نظر رفتاری الگوهای مناسبی ارائه دهند همانند سازی نوجوان با آنها هویت را در جهت مثبت شکل میدهد. ولی اگر همانند سازی های نامناسب با الگوهای ناموفق والدین باشد ، روند هویت یابی نوجوان را مختل می کند. در این زمینه اختلالات خانوادگی به ویژه اگر در حضور نوجوان مطرح گردد تاثیر منفی در جریان تشکیل هویت وی به جای می گذارد و او را دچار اضطراب نگرانی و ناراحتی می کند. نوجوان با همسالان و گروهای دیگر اجتماعی نیز همانند سازی می کند.در این زمینه دنیای او وسیع تر وارتباط او با محیطهای دیگر بیشتر از دوران کودکی است. هر قدر ارزش های حاکم بر خانواده ، مدرسه ، همسالان و جامعه هماهنگ تر و نزدیک تر باشد، هویت یابی نوجوان سالم تر و آسان تر خواهد بود. در غیر این صورت ، نوجوان دچار سردرگمی، تعارض و بحران خواهد شد.

عدم موفقیت نوجوان در کسب هویت خود به هر دلیل که باشد منجر به بحران خواهد شد و اگر نتواند بر این بحران غلبه یابد این امر به شکل دهی هویت منفی می انجامد. و سبب رفتارهای ضد اجتماعی ناسازگارانه و انحرافات گوناگون می گردد.

در واقع هویت پدیده یا حالتی است غیر قابل توصیف صرفاً یک احساس است. نوعی احساس استقلال اینکه یک «من» مبهم و ناشناخته وجود دارد و بحران را می توان بر یک وضعیت یا شرایط خطر آفرین ، بی ثبات ، ناپایدار و دچار اختلال اطلاق کرد و مسایلی مانند وابستگی سیاسی ، اقتصادی، تقلیدها، شکست ها و عدم موفقیت ها و بی کار شدن بسیاری از افراد علل تشدید بحران هویت است( سینایی، اندیشه نامه فرهنگ).

یکی از مهم ترین مسائلی که باعث آزار دادن نوجوان می شود این است که با پشت سر گذاشتن دوران کودکی و ظهور تغییرات فیزیکی و روانی نیازهای جدیدی را احساس می کند و خود را کودک سابق نمی بیند. و به این سوال می رسد که«من کیستم؟» در جوامع ابتدایی که الگوی شکل پذیری و همانند سازی و نقش های اجتماعی محدود بر هویت یابی برای نوجوان ساده بود. نوجوان در آن جامعه به سادگی نقش های تازه را می پذیرفت و رفتار قابل قبولی داشت، ولی در جامعه پیچیده امروز که به سرعت تغییر می یابد هویت یابی برای نوجوان دشوار است.

در هنگام بحران هویت نوجوان شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است و نمیتواند جنبه های مختلف شخصیت خود را در یک خویشتن قابل و هماهنگ ، سازمان دهد. و یکی دیگر از مسائلی است که نوجوانان با آن روبرو هستند. هویت حرفه ای است که طرح ریزی برای شغل آینده، تشخیص متناسب حرفه، با استعداد و ذوق خویش برای نوجوان اهمیت فراوانی دارد و عدم موفقیت نوجوان در این زمینه باعث ابهام و سردرگمی نوجوان شده و نوجوان دچار بحران هویت می گردد.

 طبق دیدگاه راجرز(1972) بحران هویت باعث اشکال در سازگاری و اشکال در هویت اجتماعی نوجوان می شود . اریکسون خصوصیاتی را که در هنگام بحران هویت جنبه پاتولوژیک پیدا می کند به صورت زیر بیان می کند:

1)عدم توانایی در ایجاد روابط شخصی که حاصل آن کناره گیری و روابط متقابل کلیشه ای و قالب است.

2)اختلال در پیش بینی زمان، با اعتقاد نداشتن به این که زمان ممکن است باعث تغییر می شود.

3)اختلال در تلاش و کوشش همراه با عدم تمرکز و توجه به کارهای بی نتیجه و بیم از رقابت.

4)انتخاب هویت منفی و کارهایی را کسرشأن خود دانستن ، در صورتی که متناسب با فرم خانوادگی و اجتماعی است.

ضمن اینکه جامعه ما جامعه ای جوان است. از آنجاکه بخش مهمی از مسئولیت و بار زندگی فردی و اجتماعی بر دوش همین نسل جوان است توجه به وضعیت این بخش اعظم نه تنها برای درک و فهم آنها به لحاظ روانشناسی و جامعه شناختی بلکه از نظر سیاسی و اقتصادی اهمیت فراوان دارد. اگر این نسل گرفتار وابستگی از پیش تعیین شده شوند در حرکت پویایی و کارکردهای جامعه، کندی و رخوت به وجود می آورد. برای آنکه جامعه بتواند به حیات خود ادامه دهد گروه میانسال علاوه بر مسئولیت خود باید بتواند مسئولیتهای جوان را نیز مورد توجه قرار دهد.(صنعتی 1372)


جهت دانلود کلیک کنید

  • کنش پژوهی